کد مطلب:227819 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:199

دانش و پارسایی امام
دانش امام از چیزهایی است كه همگان بر آن اتفاق نظر دارند؛ حتی مأمون بارها در فرصت های گوناگون به آن اعتراف كرده، می گفت: رضا علیه السلام دانشمندترین و عابدترین مردم روی زمین است. همچنین به «رجاء بن ابی ضحاك» گفته است: ای پسر ابی ضحاك! او بهترین فرد روی زمین، دانشمندترین و عبادت پیشه ترین انسان هاست. [1] .

مأمون در سال 200، بیش از سی و سه هزار تن از عباسیان را جمع كرده بود و در حضورشان گفت: من در میان فرزندان عباس و فرزندان علی (رضی الله عنهم) بسی جستجو كردم، ولی هیچ یك از آنان را با



[ صفحه 71]



بافضیلت تر، پارساتر، متدین تر، شایسته تر و سزاوارتر به این امر از علی بن موسی الرضا علیه السلام ندیدم. [2] .

در نامه ای كه در آن مأمون از امام تقاضا می كند كه اصول و فروع دین را برایش توضیح دهند، ایشان را چنین خطاب می كند:

ای حجت خدا بر خلق! ای معدن علم! ای كسی كه پیروی از او واجب می باشد. [3] .

اما باید توجه داشت با این همه اعترافات، مأمون می دانست كه دستیابی جامعه ی اسلامی به شناخت های صحیح قرآنی كه از طریق ائمه ی طاهرین می توانست تحقق پذیرد، برای حاكمیت غیر اسلامی آنان بسیار خطرناك است. ظهور ارزشهای امامت كه می توانست بنیاد خلافت آلوده و غافل و معصیت كار عباسی را به نابودی بكشاند، بزرگ ترین عامل نگرانی آنان بود. بر این اساس، به اندیشه ی تهیه كردن خوراك فكری برای اذهان مستعد از غیر راه اساسی افتادند، تا كم تر كسی به سوی منابع علم و معادن وحی برود و كم تر كسی چون «هشام بن حكم»، «هشام بن سالم»، «مؤمن الطاق» و... دیگران در دامان اهل بیت تربیت شوند. آنان كوشیدند كه افكار و اذهان را به مسایل گوناگون كلامی و فلسفی سرگرم كنند، تا از تماس با سرچشمه ی حیات معارف آل محمد صلی الله علیه و آله بازمانند. در واقع، آن ها نمی خواستند فلسفه ی سیاسی اسلام



[ صفحه 72]



نابود شود. از این رو افكار و فلسفه های بیگانه را می آوردند و رواج می دادند و اگر این جریان ها سیطره می یافتند، حقایق قرآنی به صورتی عجیب دگرگون می شد.

در چنین میدان مبارزه ی بزرگ، مهم، حیاتی و سرنوشت سازی كه در قلمرو اسلام پدید آمده بود، این امام ابوالحسن علی بن موسی الرضا علیه السلام بودند كه پا به صحنه ی پیكار فكری گذاشتند و بر تلاش فكری نسل های مسلمان نظارت می كردند و با رویارویی با داعیه داران فكری و متفكران فلسفی صاحب مسلكان اعتقادی و متكلمان درباری و دین مداران آن روز، از طریق گفتگو و مناظره و استدلال و تشریح و احتجاج و توضیح، امواج گوناگون این زیان ها را پس دادند و از حقایق آسمانی قرآن حراست نمودند. برخی از متفكران مذهبی، این حركت و جهاد را از نظر تأثیر ماهوی خویش، به حركت و جهاد عاشورا تشبیه كرده اند؛ یعنی همان گونه كه اگر حركت عاشورا نبود، اسلام در بعد سیاسی و حاكمیت مسخ می شد، اگر حركت فكری و مناظرات امام رضا علیه السلام در مجالس پرهیاهوی مراكز اسلامی آن روزها نبود، اسلام در بعد شناختی، نظری، علمی، فلسفی و جهان شناختی خویش؛ تحریف و مسخ می شد و سرانجام كار به نابودی اسلام منجر می گشت.

بنابراین، همان گونه كه امام حسین علیه السلام آفریننده ی پیكار بزرگ عاشورا در برابر تهاجمات اموی برای روشن كردن انحرافات سیاسی در اسلام



[ صفحه 73]



بودند، امام رضا علیه السلام نیز آفریننده ی پیكار مبارزات فكری بزرگ در برابر تهاجمات عباسی برای روشن كردن انحرافات فكری در اسلام بودند.


[1] بحارالانوار، ج 49، ص 95.

[2] عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 167.

[3] نظريه الامامه، ص 388.